دوست داشتم بارون خیسم کنه.دوست داشتم قطراتش روی صورتم بنشینند،خنکم کنند.

وقتی قطره هاش روی صورتم می غلطتند انگار همه غم ها رو با خودشون می برند ، تازه ام می کنند.دوست داشتم تازه بشم.....

تمام راه چترم رو محکم توی دست گرفته بودم ، حتی یک قطره بارون هم منو لمس نکرد.....

 

نظرات 2 + ارسال نظر
Ng دوشنبه 25 فروردین‌ماه سال 1382 ساعت 11:02 ق.ظ http://www.geliebte.blogspot.com

آره.....گاهی آدم چیزی میخواد ولی نمیدونم چرا نمیشه!یا نمیکنه!نمیدونم.....

گومبولیه دوشنبه 25 فروردین‌ماه سال 1382 ساعت 12:36 ب.ظ http://goombolih.blogspot.com

وای چقدر شاعرانه دارم زیر بارون خیس میشم!
تو هم اینجا وا نسسا بدو برو خ.نه خیس نشی! بچای!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد