من هرگز ضرورت اندوه را انکار نمی کنم ، چرا که می دانم هیچ چیز مثل اندوه روح را تصفیه نمی کند و الماس عاطفه را صیقل نمی دهد؛ اما میدان دادن به ان را نیز هرگز نمی پذیرم. <نادر ابراهیمی>
عجیبه که من ضرورتش رو انکار می کنم ولی شدیدا بهش میدون می دم!
انسان مه آلود
یکشنبه 16 آذرماه سال 1382 ساعت 02:54 ب.ظ
انسان جون اینقدر مه آلود نباش.. آخه من می خوام بدونم یه آدمه خمپاره خورده با یه مشت گل پونه های دور و برش، چقدرارزش دارن که هوای تو رو اینقدر مه آلود کردن و نمی ذارن رنگ آفتاب رو ببینی؟
جالبه.منم مثل تو گاهی شدیدا بهش میدون می دم .خودم دقیق اینو می دونم ولی تو اون لحظات انگار فقط همین درد ورنج ومی خوام(من بهش می کم شخصی که از قربانی بودن ورنج لذت می بره).
این اون شعری که بهت گفتم برات می نویسم. نمی دونم بیژن جلالی وقتی اون شعرو می نوشت این هایکو رو خونده بود یا نه. من فکر می کنم جوهر زندگی همینه. شادی. و زندگی کردن به تمام معنی. زنجره می تونست به خاطر سرنوشت و عمر کوتاهش به جای سر دادن آوازی زیبا عمرش رو با شکوه و اندوه سر کنه ولی... اونقدر این هایکو کامله که بهتره هیچ چیز نگم.
سلام
خیلی قشنگ بود
وبلاگت هم خیلی قشنگه
.::موفق باشی::.
باید بتونی توی دریای اندوه گاهی شنا کنی
ولی غرق نشی.
اینم همون تعبیره نه؟
وعجیب تر یکسانی این حس در من و تو هست.
جایی گفته شده ساعات اندوه ساعات جبران گناهانه ....
عجیبه وقتی اول ضرورتش را خواندم خواستم انکار کنم . دیدم خودت اینکار را کرده ای و زحمتم را کم
انسان جون اینقدر مه آلود نباش..
آخه من می خوام بدونم یه آدمه خمپاره خورده با یه مشت گل پونه های دور و برش، چقدرارزش دارن که هوای تو رو اینقدر مه آلود کردن و نمی ذارن رنگ آفتاب رو ببینی؟
جالبه.منم مثل تو گاهی شدیدا بهش میدون می دم .خودم دقیق اینو می دونم ولی تو اون لحظات انگار فقط همین درد ورنج ومی خوام(من بهش می کم شخصی که از قربانی بودن ورنج لذت می بره).
نباید میدون بدی
سلام اندوهناک
مرگ زودرس زنجره را
در آوازش اما
هیچ نشانی نیست...
این اون شعری که بهت گفتم برات می نویسم. نمی دونم بیژن جلالی وقتی اون شعرو می نوشت این هایکو رو خونده بود یا نه.
من فکر می کنم جوهر زندگی همینه. شادی. و زندگی کردن به تمام معنی. زنجره می تونست به خاطر سرنوشت و عمر کوتاهش به جای سر دادن آوازی زیبا عمرش رو با شکوه و اندوه سر کنه ولی...
اونقدر این هایکو کامله که بهتره هیچ چیز نگم.
این دفعه از واری ها بیا بیرون و از یه چیز دیگه بنویس.تو رو خدا.........