بازم این صدا، دلم ترک خورد.میگم حق نداری بشکنی حق نداری!!! دیگه شدی چینی بند خورده با هزارتا بند ..این جوری دوستت ندارم.

دوباره...

به سراغم اگر می آیید
نرم و آهسته بیایید
مبادا که ترک بردارد
چینی نازک تنهایی من...



پ.ن.۱:عکس از وب شات
پ.ن.۲: تکرار یادداشت روز پنج شنبه

کجاست؟؟؟؟

یادداشت روز پنج شنبه  و نظرات یادداشت قبلی نیست،کسی می دونه کجاست؟؟؟؟

اگر به خانه من آمدی

برای من ای مهربان چراغ بیاور

ویک دریچه که از آن

به ازدحام کوچه خوشبخت بنگرم...


«فروغ فرخزاد» 

ماه من

روزهای بچگی وقتی ماه رو از حیاط خونه پدربزرگ نگاه می کردم چقدر زیبا بود، چقدر نزدیک بود.انگار منتظر بود تا دست دراز کنی و بگیریش.از میون شاخه های درخت گلابی یا توی حوض آبی رنگ ...

امروز ولی چقدر دوره . خیلی وقتها نیست ، گاهی هم خودش رو نشون میده و باز چقدر دوره...


آرزوهای من مثل ماهم میمونند .

دوست داشتم بارون خیسم کنه.دوست داشتم قطراتش روی صورتم بنشینند،خنکم کنند.

وقتی قطره هاش روی صورتم می غلطتند انگار همه غم ها رو با خودشون می برند ، تازه ام می کنند.دوست داشتم تازه بشم.....

تمام راه چترم رو محکم توی دست گرفته بودم ، حتی یک قطره بارون هم منو لمس نکرد.....

 

هنوز با دنیای تازه آشنا نشدم.هنوز هم احساس غریبی می کنم. روزای خیلی دور دلم می خواست جایی باشه که بتونم هر چی می خوام بنویسم ولی بلا فاصله می گفتم برای چی؟ مگه چی دارم برای نوشتن.

بالا خره یه جایی رو پیدا کردم برای اینکه هر چی می خوام بنویسم.حالا دیگه دلیل هم دارم.من تنهام و قلبم شکسته....

 هر چیز تازه ای زیبایی های تازه ای به همراه داره.یک دنیای تازه خیلی جذابه.از ورود به این دنیای تازه خوشحالم.

و تو از میان هزاران نقش تهی
   گویی مرا می نگری
      انسان مه آلود