تصمیم گرفتم به خودم مرخصی بدم. یک مرخصی تمام و کمال...
چند روز فقط خودم باشم و خودم. فارغ از همه این کشمکش هایی که این چند وقته باهاش روبرو بودم.
فکر کنم ادامه دادن این راه احمقانه باشه.برای رفتن جاده های دیگری هم هست.شاید سخت تر...آن رو هم تجربه می کنم.شاید این بار موفق بشم. شاید بازهم مجبور بشم راهم رو عوض کنم...
باز هم تجربه می کنم.
بعد از تحریر
چند روزه این نیم بیت مدام توی ذهنم چرخ می زنه:
این فصل را با من بخوان ، باقی فسانه ست
کسی می دونه این شعر از کیه؟
تصمیم گرفتن خودش یه قدم خوبه که برداشتی. هر چند به نفع هر کی باشه به نفع من و سارا نیست :((
فقط امیدوارم دشمن شاد نشیم.
معذرت می خوام که نمی تونم بی جهت شادت کنم چون باید مطمئن باشی که دشمن عزیز با دمش گردو خواهد شکست . مجبور شدم بین دشمن شادی و داغون شدن خودم ، اولی رو انتخاب کنم.متاسفم.
تغییر راه!!!!!!!!!! جالبه ...... همون کاریه که همه ما وقتی خسته میشیم و وا میمونیم انجام میدیم. البته نه اشتباهه و نه میون بر فقط یه امید دوباره و یه شیوه جدیده واسه ادامه. خیلی قشنگ مینویسی. موفق باشی.
خوش بگذره مرخصی.
و اما بهد نمیدونم از کیه... لول همین بای
خیلی خوبه ادم گاهی با خودش خلوت کنه ببینه کجاست . ارزو هاش کجان و ..........
خوشا شیدایی و...
خیلی خوبه آدم بتونه به خودش مرخصی بده یه مدت... البته اگه بتونه، من یه ساله دارم تلاش می کنم هنوز موفق نشدم :(
سلام ... خیلی آشناست! نمی دونم از کیه ... حالا تا شاعرش رو پیدا نکنم دیونه میشمD:
بهت خوش بگذره.اما قلمت رو زمhttp://yasesefid.blogsky.coین نذار.
تو رو خدا انسان مه آلود رو کمکش کنین که بتونه با زمونه و آدمای شرورش کنار بیاد و اینقدر زود شکست نخوره.این مرخصی هم امیدوارم آخرش ختم به خوبی بشه و آنسان مه آلود دشمن شاد نشه!
سلام. مهمتر از اینکه شاعرش کیه اینه که بقیش می گه :
- این فصل را بسیار خواندم عاشقانه است - توی این شبای قدر دعاش کن...
دخترک عزیز من
خدا پشت و پناهت باشه تو هر راه و هر تجربه ای :)
دوست عزیز این که نوشتی بخشی از شعر بزرگ و ماندگار علی معلم است.
و خسته نباشی به خاطر وبلاگ زیبایی که داری. تو رو از طریق یهار پیدا کردم :)
تجربه کن ؛
و لذت تجربه را بفهم .
سلام
بعضی اوقات لازم آدم مکث کنه کمی به عقب نگاه کنه بعد تصمیم بگیره چطور حرکت کنه
اینو میشه از خانوم اونجانب پرسید. فکر کنم بدونه چون توی آخرین پستش اینو نوشته بود ... ازش میپرسم جوابشو بهت میگم ...
در ضمن: مرخصی خوش بگذره ...
سلام ..
خوبی ....خیلی زیاد هم با خودت نشین ...منظورم غیبتتون طولانی نشه ...زود برگرد ...
راستش من هم تو بلاگ یک یخوندم ...الان باز نمیشه یعنی عادت همیشکی پرشین بلاگ به نظرم اسم شاعر رو نوشته بود ..
خوش باشید
چند تا نکته به نظر رسید بعد از خوندن وبلاگ سارا
اونجا کامنت گذاشتم . لطف کن بخوان
سلام دوست عزیز..
خدا پشت و پناهت باشه!
و در پناه مهدی موعود همیشه موفق باشی!
.....
من این شعرو تو وبلاگم نوشتم..
برای یکی از شاعران جدید هست..
فکر کنم قروه؟... یا سبزواری...
دقیقا نمیدونم
موفق باشی دوسجونم
از این که داری می یای خیلی خوشحالم. فکر کنم احتیاجی به گفتن نباشه.
:)