تصمیم گرفتم به خودم مرخصی بدم. یک مرخصی تمام و کمال...
چند روز فقط خودم باشم و خودم. فارغ از همه این کشمکش هایی که این چند وقته باهاش روبرو بودم.
فکر کنم ادامه دادن این راه احمقانه باشه.برای رفتن جاده های دیگری هم هست.شاید سخت تر...آن رو هم تجربه می کنم.شاید این بار موفق بشم. شاید بازهم مجبور بشم راهم رو عوض کنم...
باز هم تجربه می کنم.

بعد از تحریر
چند روزه این نیم بیت مدام توی ذهنم چرخ می زنه:
این فصل را با من بخوان ، باقی فسانه ست
کسی می دونه این شعر از کیه؟
نظرات 19 + ارسال نظر
[ بدون نام ] پنج‌شنبه 22 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 09:48 ق.ظ

تصمیم گرفتن خودش یه قدم خوبه که برداشتی. هر چند به نفع هر کی باشه به نفع من و سارا نیست :((
فقط امیدوارم دشمن شاد نشیم.

معذرت می خوام که نمی تونم بی جهت شادت کنم چون باید مطمئن باشی که دشمن عزیز با دمش گردو خواهد شکست . مجبور شدم بین دشمن شادی و داغون شدن خودم ، اولی رو انتخاب کنم.متاسفم.

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 22 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 11:22 ق.ظ

تغییر راه!!!!!!!!!! جالبه ...... همون کاریه که همه ما وقتی خسته میشیم و وا میمونیم انجام میدیم. البته نه اشتباهه و نه میون بر فقط یه امید دوباره و یه شیوه جدیده واسه ادامه. خیلی قشنگ مینویسی. موفق باشی.

مرتضی پنج‌شنبه 22 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 02:55 ب.ظ http://mortezaa.blogsky.com

خوش بگذره مرخصی.
و اما بهد نمیدونم از کیه... لول همین بای

سحر پنج‌شنبه 22 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 10:01 ب.ظ http://ghoroob.blogsky.com

خیلی خوبه ادم گاهی با خودش خلوت کنه ببینه کجاست . ارزو هاش کجان و ..........

هامون پنج‌شنبه 22 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 10:39 ب.ظ http://shouka.blogsky.com

خوشا شیدایی و...

حمیدرضا جمعه 23 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 12:33 ق.ظ http://weblog.hamidn.com

خیلی خوبه آدم بتونه به خودش مرخصی بده یه مدت... البته اگه بتونه، من یه ساله دارم تلاش می کنم هنوز موفق نشدم :(

گندم زار جمعه 23 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 05:04 ب.ظ http://gandomzar.blogsky.com

سلام ... خیلی آشناست! نمی دونم از کیه ... حالا تا شاعرش رو پیدا نکنم دیونه میشمD:

یاس جمعه 23 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 08:57 ب.ظ http://http://yasesefid.blogsky.com

بهت خوش بگذره.اما قلمت رو زمhttp://yasesefid.blogsky.coین نذار.

سارا شنبه 24 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 11:09 ق.ظ http://dailynotes.blogspot.com

تو رو خدا انسان مه آلود رو کمکش کنین که بتونه با زمونه و آدمای شرورش کنار بیاد و اینقدر زود شکست نخوره.این مرخصی هم امیدوارم آخرش ختم به خوبی بشه و آنسان مه آلود دشمن شاد نشه!

سجاد شنبه 24 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 12:08 ب.ظ http://safirnoor.blogspot.com

سلام. مهمتر از اینکه شاعرش کیه اینه که بقیش می گه :
- این فصل را بسیار خواندم عاشقانه است - توی این شبای قدر دعاش کن...

شماره یک شنبه 24 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 03:48 ب.ظ http://countdownnn.blogspot.com

دخترک عزیز من

خدا پشت و پناهت باشه تو هر راه و هر تجربه ای :)

شین یکشنبه 25 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 03:05 ب.ظ http://forough.blogsky.com

دوست عزیز این که نوشتی بخشی از شعر بزرگ و ماندگار علی معلم است.

و خسته نباشی به خاطر وب‌لاگ زیبایی که داری. تو رو از طریق یهار پیدا کردم :)

دیوانه یکشنبه 25 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 08:00 ب.ظ http://divane.blogsky.com

تجربه کن ؛
و لذت تجربه را بفهم .

[ بدون نام ] یکشنبه 25 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 10:53 ب.ظ http://man-namanam.blogspot.com

سلام
بعضی اوقات لازم آدم مکث کنه کمی به عقب نگاه کنه بعد تصمیم بگیره چطور حرکت کنه

اینجانب یکشنبه 25 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 11:30 ب.ظ http://footnote.blogspot.com

اینو میشه از خانوم اونجانب پرسید. فکر کنم بدونه چون توی آخرین پستش اینو نوشته بود ... ازش میپرسم جوابشو بهت میگم ...

در ضمن: مرخصی خوش بگذره ...

نوید دوشنبه 26 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 08:39 ب.ظ http://navid110.persianblog.com

سلام ..
خوبی ....خیلی زیاد هم با خودت نشین ...منظورم غیبتتون طولانی نشه ...زود برگرد ...
راستش من هم تو بلاگ یک یخوندم ...الان باز نمیشه یعنی عادت همیشکی پرشین بلاگ به نظرم اسم شاعر رو نوشته بود ..
خوش باشید

دیوانه دوشنبه 26 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 09:55 ب.ظ http://divane.blogsky.com

چند تا نکته به نظر رسید بعد از خوندن وبلاگ سارا
اونجا کامنت گذاشتم . لطف کن بخوان

ماه مهر چهارشنبه 28 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 02:33 ب.ظ http://mahemehr.blogsky.com

سلام دوست عزیز..
خدا پشت و پناهت باشه!
و در پناه مهدی موعود همیشه موفق باشی!
.....
من این شعرو تو وبلاگم نوشتم..
برای یکی از شاعران جدید هست..
فکر کنم قروه؟... یا سبزواری...
دقیقا نمیدونم
موفق باشی دوسجونم

ح ب ا ب چهارشنبه 28 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 02:56 ب.ظ

از این که داری می یای خیلی خوشحالم. فکر کنم احتیاجی به گفتن نباشه.
:)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد